ترجمه مقاله

تاتارخان

لغت‌نامه دهخدا

تاتارخان . (اِخ ) یکی از امرای هند که بدست شاهزاده نظام پسر بهلول شاه کشته شد:... در زمان بهلول شاه تاتارخان و یوسف خان که صوبه ٔ لاهور و ملتان داشتند گردنکش بودند بعضی پرگنات از خالصه متصرف بودند. شاهزاده نظام خان در آن زمان به پانی پته بود، دو سه دیه بنوکران خود داد این خبر بسلطان رسید بخواجگی شیخ سعیدقرملی نوشت که این کار بمشورت شما می شود، اگر مردانگی دارید از ولایت تاتارخان و غیره بگیرید. شیخ سعید آن فرمان بحضور شاهزاده آورد، شاهزاده فرمود خیر است او عرض نمود که خیر. پس آن فرمان در حضور خواند. فرمود عجب فرمان پادشاهی آوردی ، قرملی گفت پادشاهی مفت نمی آید. سلطان از همه پسران ترا صاحب شمشیر دانسته مطالبه نموده که اگر این کار از تو برآید پادشاه دهلی تویی ، برخیز بخت آزمایی کن در آن وقت شاهزاده دو هزار و پانصد سوار همراه داشت اول پانصد سوار بر ولایت تاتارخان نامزد فرمود که دو سه پرگنه او را تاراج نمودند تاتارخان از این مقدمه آگاه شد با لشکر گران در حرکت آمد. از این طرف شاهزاده با سپاه در پرگنه ٔ انباله رسید... بسیار کس از سپاه تاتارخان سر بر نیاوردند... آن پانزده هزار سوار را مغلوب ساخت و تاتارخان کشته شد و حسین خان برادر زاده ٔ او دستگیر گشت باقی سپاه روبگریز نهادند. (تاریخ شاهی صص 31- 33). رجوع به تاریخ شاهی چ احمد یادگار ص 65، 109، 234 شود.
ترجمه مقاله