ترجمه مقاله

تاج العارفین

لغت‌نامه دهخدا

تاج العارفین . [ جُل ْ رِ ] (اِخ ) (سید...) ابن عبدالقادربن احمدبن سلیمان دمشقی . در نامه ٔ دانشوران در ترجمه ٔ احوال وی آمده : سید تاج العارفین پسر عبدالقادر... ولادتش در سال هزار و بیست و هفت روی داد و در شهر دمشق که کرسی بلاد شامیه می باشد از مشایخ کبار و صدور عالی مقدار محسوب می گردید و در زمان خود که نصف اخیر ازمائه ٔ یازدهم هجری است از جرگ کبراء ارباب تصوف و رؤساء اهل سلوک بمزید اشتهار و فرط اعتبار و علوهمت و بسط کف وسعه ٔ عطا امتیاز داشت و در عبادت و ذکر و وظایف طاعات و اوراد هیچوقت از او فتور بظهور نمی رسید و در تمام عمر هر شب به وقت سحر حاضر جامع اموی میگردید و از آنجا بصلوة واذکار اشتغال می ورزید این عادت ستوده هیچگاه از او فوت نشد و خدمت مزار سیدی شیخ ارسلان قدس اﷲ سره که از معتبرین اساتید ارباب طریقت بود.و تربت او در دمشق مقصد اکابر و اصاغر مسلمین است بسید تاج العارفین و دو برادرش استاد کبیر شیخ صالح و عالم عامل شیخ سلیمان تعلق داشت و آن سه برادر در این خدمت میان خویش نوبتی معیّن داشتند که هر کدام در کشیک خود به خدمت مزارقیام می کرد. علامة المورخین مولی محمدبن محب الدین دمشقی مختصری از ترجمه ٔ سید تاج العارفین در معجم خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر مندرج ساخته است در آنجا میفرماید که السید تاج العارفین الدمشقی القادری احد صدور المشایخ رؤوس المحافل بدمشق و کان شیخاً موقراً عالی الهمة مبسوط الکف حمولاً صبوراً مداوماً علی العبادة و لایفترعنها. و بالجمله این بزرگوار از رؤسای اخیار آن روزگار بوده است و فوتش در نیمه ٔ شهر ربیعالاول از سال یکهزار و نود و نه اتفاق افتاد و در زاویه ای که بسلسله ٔ ایشان متعلق است نزدیک پدر و جدش بخاک رفت . (نامه ٔ دانشوران ج 2 جزء 4 ص 153).
ترجمه مقاله