تاج زرین
لغتنامه دهخدا
تاج زرین . [ ج زَرْ ر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) افسری از زر. تاج ساخته شده از طلا. || کنایه است از شعله ٔ شمع و چراغ و غیره :
تا نبود این تاج زرین بر سرش استوده بود
شمع افتاد از هوای سر فرازی درگداز.
تا نبود این تاج زرین بر سرش استوده بود
شمع افتاد از هوای سر فرازی درگداز.
کلیم (از آنندراج ).