ترجمه مقاله

تازه جانی کردن

لغت‌نامه دهخدا

تازه جانی کردن . [ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از نو زنده کردن . مجازاً، مهر و محبت بیحد کردن :
در تن هر مرده دل ، عیسی صفت
از تلطف تازه جانی کرده ای .

مجدالدین بن رشید عزیزی (از لباب ).


ترجمه مقاله