ترجمه مقاله

تازه سکه

لغت‌نامه دهخدا

تازه سکه . [ زَ / زِ س ِک ْ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) زری که بتازگی سکه زده باشند، و آنرا در هندوستان سکه ٔ عالی خوانند. (آنندراج ). جدیدالضرب . (ناظم الاطباء). نقره یا طلا که تازه سکه زده باشند. مجازاً، نو. تازه :
هزار بوسه ازو تازه سکه میخواهد
چها که نیست بخاطر گدای خط ترا؟

وحید (از آنندراج ).


صد بوسه ٔ نقد تازه سکه
خواهم ز لب تو وام کردن .

؟ (از آنندراج ).


ترجمه مقاله