ترجمه مقاله

تازی مندرک

لغت‌نامه دهخدا

تازی مندرک . [ ] (اِخ ) ظاهراً از امرای خراسان معاصر امیر ابوجعفر احمدبن محمد و نصربن احمد سامانی : باز میان مردمان اوق تعصب «شنگل » و «زاتورق » افتاد اندر سنه ٔ احدی واربعین و ابوالفتح [سپهسالار امیر بوجعفر] آنجا شد و ایشان را زجر کرد، باز بوالفتح را خلاف افتاد بسبب «تازی مندرک » و عاصی شد، واز شهر بیرون شد.... (تاریخ سیستان چ بهار ص 325).
ترجمه مقاله