ترجمه مقاله

تاسا

لغت‌نامه دهخدا

تاسا. (اِ) اندوه و ملالت . (ناظم الاطباء) (برهان ) (جهانگیری ). بمجاز، اندوه و ملال . (فرهنگ رشیدی ). اندوه و ملال . (غیاث اللغات ). ملال . (فرهنگ نظام ) (فرهنگ رشیدی ). تاسه . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) : فشیان ؛ تاسا. (منتهی الارب ).
خواجه جامی که از ره یاسا
خورد چوب اندرآمدش تاسا.

پوربهای جامی (از فرهنگ جهانگیری ).


|| تیرگی روی از اندوه . (فرهنگ رشیدی ). تیره رویی از غم و الم . (ناظم الاطباء). || اضطراب و بیقراری . (غیاث اللغات ). اضطراب و تپش دل . (فرهنگ رشیدی ). بی قراری و اضطراب . (فرهنگ نظام ). رجوع به تاس و تاسیدن و تاسه و ترکیبات تاس و تلواسه و تالواسه شود.
ترجمه مقاله