ترجمه مقاله

تاسممت

لغت‌نامه دهخدا

تاسممت . [ س ِم ْ م ُ ] (معرب ، اِ) بلغت بربر حماض ، که منطبق است با «لاپاثون دیسقوریدوس » که معادل بانوع «رومکس » اطبای جدید است . این کلمه را «زنتیمر» تاسمت ، و «فریتاگ » تاسهمت خوانده اند. و این هردو اشتباه است چه این کلمه مؤنث لغت بربری «سموم » یا «اسمم » است که هنوز هم درتداول عامیانه ٔ قبایل الجزایر برای افاده ٔ معنی حماض یا ریواس بکار برده شود و بمفهوم ترش است . (مفردات لکلرک ج 1 ص 303). رجوع به دزی ج 1 ص 138 و تاسمت و تاسمقت و تاسمصت و تاسمفت و حماض و اترج و ترنج شود.
ترجمه مقاله