ترجمه مقاله

تالش

لغت‌نامه دهخدا

تالش . [ ل ِ ] (اِخ ) (امیر...) پسر امیرحسن جلایر (امیر حسن چوپانی ) و نوه ٔ امیر چوپان است . در سال 725 هَ . ق . ابوسعید، حکومت فارس و کرمان و عراق را به وی سپرد. امیر تالش در هرجا جماعتی از گردنکشان و راهزنان را بکشت و رعبی عظیم از وی در دل مردم جای گرفت و سپس حکومت را بملک شرف الدین شاه محمود اینجو داد که به حمایت و نیابت او حکومت کند و چون امیرچوپان گرفتار شد پسر بزرگ او امیرحسن با پسرش امیر تالش بخوارزم گریخته در عداد امرای پادشاه ازبک درآمدند و امیر تالش در آنجا در حدود سال 727 هَ . ق . (1327 م .) درگذشت . رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 4، 6، 18، 30 و 31 و از سعدی تا جامی ادوارد برون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ص 189 و فارسنامه ٔ ناصری در حوادث 725 هَ . ق . شود.
ترجمه مقاله