ترجمه مقاله

تأجل

لغت‌نامه دهخدا

تأجل . [ ت َ ءَج ْ ج ُ ] (ع مص ) گله گله شدن گاو دشتی و آهو و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || پس ماندن گله ٔ گاوان . || درنگ کردن و جمع شدن قوم از جاها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرد آمدن قوم بر چیزی . (از اقرب الموارد). || گرد آمدن آب در آبگیر. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مهلت خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله