ترجمه مقاله

تأریض

لغت‌نامه دهخدا

تأریض . [ ت َءْ ] (ع مص ) چرانیدن گیاه زمین را و طلب نمودن آن را. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || نیت روزه کردن و آماده شدن برای روزه . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخن را تهذیب کردن . (قطر المحیط). آراسته نمودن کلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تأریض سخن ؛ مهیا کردن و تعدیل کردن آن . (از اقرب الموارد). || گران کردن در وزن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گران کردن . (قطر المحیط). || اصلاح نمودن . اصلاح کردن چیزی را. || درنگ کردن فرمودن کسی را. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در مشک شیر قرار دادن . (قطر المحیط). در مشک شیر یا روغن یا رُب یا آب انداختن برای اصلاح مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله