ترجمه مقاله

تأق

لغت‌نامه دهخدا

تأق . [ ت َ ءَ ] (ع مص ) پر شدن مشک از آب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پر شدن مشک . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || اندوهناک گردیدن . || پرخشم شدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تأق فلان ؛ سرشار شدن وی از خشم یا اندوه و شتافتن وی ببدی . (از قطر المحیط). تأق مرد؛ سرشار شدن وی از خشم و غیظ و شتافتن وی . و از امثال عرب است : انت تئق و انا مئق و کیف نتفق ؛ تو شتاب ببدی داری و من شتاب بگریه ، و مثل را در موردی آورند که دو تن توافق اخلاقی نداشته باشند. (از اقرب الموارد). و رجوع به تَئِق شود.
ترجمه مقاله