تأمل کنان
لغتنامه دهخدا
تأمل کنان . [ ت َ ءَم ْ م ُ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) تأمل کننده . نگرنده بدقت و در بیت ذیل قید است :
بحسرت تأمل کنان شرمسار
چو درویش در پیش سرمایه دار.
رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.
بحسرت تأمل کنان شرمسار
چو درویش در پیش سرمایه دار.
(بوستان ).
رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.