تأنیث
لغتنامه دهخدا
تأنیث . [ ت َءْ ] (ع مص ) مؤنث کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). مؤنث خواندن . (آنندراج ). خلاف تذکیر در اسم . (منتهی الارب ) :
لیک چون مرد به زن پیوندد
حکم تأنیث قوی تر گیرند.
|| نام ماده بودن لفظی . (فرهنگ نظام ). || نرم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
لیک چون مرد به زن پیوندد
حکم تأنیث قوی تر گیرند.
خاقانی .
|| نام ماده بودن لفظی . (فرهنگ نظام ). || نرم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).