ترجمه مقاله

تاپ ساک

لغت‌نامه دهخدا

تاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1007):... برای اجرای این خیال اسکندر به حکام بین النهرین امر کرد از جبل لبنان چوب به تاپ ساک حمل کرده کشتیهایی بسازند، که دارای هفت ردیف پاروزن باشد و تمام کشتیها را در بابل حاضر کنند، در تعقیب همین کار به پادشاهان قبرس نوشت که مفرغ و نسوج کتان بدهند. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1866)... اسکندر در این جا بحریه ٔ خود را دید. بقول آریستوبول این بحریه عبارت بود از دو کشتی ساخت فنیقی با پنج صف پاروزن و سه کشتی با چهار صف ، دوازده کشتی با سه صف و سی کشتی سی پاروئی . قسمتی از بحریه در تحت فرماندهی نه آرخ از خلیج پارس بفرات درآمد. قسمت دیگر را در سواحل فنیقیه تجزیه کرده به تاپ ساک (در کنار فرات ) آوردند و دوباره ترکیب کرده بفرات انداختند. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1920). ترکان این شهر را تاپساقوس ضبط کرده اند. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: یونانیان قدیم این نام را بقصبه ٔ دیر واقع در ساحل فرات اطلاق می کردند.
ترجمه مقاله