ترجمه مقاله

تباعد

لغت‌نامه دهخدا

تباعد. [ ت َ ع ُ ] (ع مص )از یکدیگر دور شدن . (زوزنی ). دور شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). از همدیگر دور شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). ضد تقارب . (اقرب الموارد). دوری . (ناظم الاطباء). || دور از حقیقت . دوراز واقع. دروغ گونه : نظم این آیات پیش از استنباط رویت چون تباعدی می نماید. (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله