ترجمه مقاله

تبس

لغت‌نامه دهخدا

تبس . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) شهری به ماد: اسکندر چون شنید که داریوش (سوم ) از همدان رفته است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن » شهری است تبس نام در آنجا به اسکندر گفتند که داریوش عزیمت باختر کرده . (ایران باستان ج 2 ص 1441).
ترجمه مقاله