ترجمه مقاله

تبع

لغت‌نامه دهخدا

تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (ع اِ) سایه ، زیرا که تابع آفتاب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سایه . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || ج ، تبایع، نوعی از زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کوژ (؟) انگبین . (سه نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء متعلق بکتابخانه ٔ سازمان لغت نامه ). || مرغی است . (آنندراج ). یک نوع مرغی . (ناظم الاطباء). || ما ادری ، ای تبع هو؛ یعنی کیست آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله