تبلسم
لغتنامه دهخدا
تبلسم . [ ت َ ب َ س ُ ] (ع مص ) خاموش شدن از بیم . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ناخوش داشتن روی کسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ناپسند نمودن روی خود را بکسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).