ترجمه مقاله

تبله

لغت‌نامه دهخدا

تبله . [ ت َ ب َل ْ ل ُ ه ْ ] (ع مص ) ابله شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابله و نادان شدن . (آنندراج ). || استعمال البله . خود را بگولی زدن . (از قطر المحیط). خود را احمق نمودن بی آنکه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بدون راهنما و پرسش از راه به یکسو شدن . (از قطر المحیط). تبله المفازة؛ تعسف من غیر هدایة و لامسئلة. (از اقرب الموارد). بی راه رفتن بدون راهنما و استفسار از کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گم شده را جستن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله