ترجمه مقاله

تته

لغت‌نامه دهخدا

تته . [ ت َت ْ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است از بلاد سند که به هاء هندی تهته گویند و از جمله شهرتته یکی دیول است که حکیم دیولی شاعر از آنجا بوده و دیبل معرب دیول است باری منسوب به آن شهر را تتوی گویند و از آنجا بوده رشیدالدین صاحب کتاب منتخب اللغه و فرهنگ رشیدی . امیرخسرو دهلوی گفته :
سروی چو قدت در چمن تته نباشد
گل همچو رخ خوب تو البته نباشد.

(انجمن آرا) (آنندراج ).


نام یکی از بلاد هند است که در خود هند تهته با های مخفی است . (فرهنگ نظام ). تته شهر معروف سند باشد... قریب چهل فرسخ در جنوب مولتان و تقریباً در مصب رود سند واقع است . ( تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ص 112 ح شماره ٔ 5). رجوع به تاریخ شاهی ص 116، 157، 158، 160، 161، 168، 240 شود.
ترجمه مقاله