ترجمه مقاله

تجارب

لغت‌نامه دهخدا

تجارب . [ ت َ رِ ] (ع اِ) ج ِ تَجرِبَه . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ازناظم الاطباء). تجارب جمع تجربه که اغلب بضم راء تلفظ میشود، بکسر آن است و این اشتباه شاید از نزدیکی وزن این کلمه بوزن مصدر تفاعل رخ داده باشد. (نشریه ٔ دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 2) :
ایشان مراتجارب کردند بی محابا
دیدند قدرت من دیدند کامگاری .

منوچهری .


این طبیبان را داروهاست و آن خرد است و تجارب پسندیده . (تاریخ بیهقی ). و هرکه از فیوض آسمانی و عقل غریزی بهره مند است ... و درتجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب دید آرزوهای دنیا بیابد و در آخرت نیکبخت گردد. (کلیله و دمنه ). تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشندعوام بسبب هزل هم بخوانند. (کلیله و دمنه ). لیکن ازوجه قیاس آن نیکوتر که زیان دیگران را دیده باشد و سود تجارب ایشان برداشته . (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله