ترجمه مقاله

تجری

لغت‌نامه دهخدا

تجری . [ ت َ ج َرْ ری ] (ع مص ) (از: «ج رو») بچه گرفتن جرو را (بچه ٔ درندگان ). (منتهی الارب ).
- امثال :
من تجری جرو سوء اکله ؛ در حق کسی گویند که در غیر محل نیکی کند یا از پرورده ٔ خود بدی بیند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله