ترجمه مقاله

تجمع

لغت‌نامه دهخدا

تجمع. [ ت َ ج َم ْ م ُ ] (ع مص ) گردآمدن از هر جای . (تاج المصادر بیهقی ). گردآمدن مردم از هر جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط). گردآمدن . (زوزنی ). فراهم آمدن . ضد تفرق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از قطر المحیط). فراهم آمدن و جمع شدن . (فرهنگ نظام ). تجمع متفرق ؛ بهم پیوستن و فراهم آمدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله