ترجمه مقاله

تحاشد

لغت‌نامه دهخدا

تحاشد. [ ت َ ش ُ ] (ع مص ) گردآمدن قوم برای معاونت . || فی الفور حاضر آمدن قوم بر آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مجتمع شدن قوم بر کاری واحد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
ترجمه مقاله