ترجمه مقاله

تحترف

لغت‌نامه دهخدا

تحترف . [ ت َ ح َ رُ ] (ع مص ) پریشان و متفرق شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از قطر المحیط). تبدّد. گویند: تحترف من یدی ؛ پراکنده شد از دستم . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله