ترجمه مقاله

تحجو

لغت‌نامه دهخدا

تحجؤ. [ ت َ ح َج ْ ج ُءْ ] (ع مص ) لازم گرفتن چیزی . || چنگ درزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || شاد گردیدن . || بخیلی کردن به کسی یا چیزی . || مولع و حریص شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله