ترجمه مقاله

تحلل

لغت‌نامه دهخدا

تحلل . [ ت َ ح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) استثنا کردن در سوگند. (تاج المصادر بیهقی ). تحلل در یمین ؛ استثنا کردن در سوگند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || تحلل از یمین ؛ بیرون آمدن ازقسم به کفاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): و آلت حلفة لم تحلل ؛ ای حلفت یمیناً مرسلة عن القید و الاستثناء. (اقرب الموارد). || بحلی خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بیمار شدن مسافر پس از بازگشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || نزد اطباء، استفراغی است غیرمحسوس و آنرا تحلیل نیز نامند. کذا فی بحر الجواهر. و نیز تحلل را در بحران آنچنانی که در مدتی دراز بسوی تندرستی میرود اطلاق کنند. (کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ). رجوع به تحلیل شود.
ترجمه مقاله