ترجمه مقاله

تخارج

لغت‌نامه دهخدا

تخارج . [ ت َ رُ ] (ع مص ) نفقه بیرون کردن هر یک را از همراهان و یاران بقدر یکدیگر. (آنندراج ). تناهد. (اقرب الموارد)(قطر المحیط). || گرفتن بعض شرکاء خانه ٔ مبنی را و بعض شرکاء زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفتن بعضی شریکها خانه ٔ بناشده را و بعضی دیگر زمین را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قسمت کردن و گرفتن بعضی از شریکان خانه را و بعضی زمین را و بعضی پول را و بعض دیگر عقارات را. و آنرا اقتسام به تخارج نیز گویند. (قطر المحیط). || دو گروه روباروی جنگ کردن . (آنندراج ). || فی اللغة، تفاعل من الخروج و فی الاصطلاح ، مصالحةالورثة علی اخراج بعض منهم بشی ٔ معین من الترکة. (تعریفات جرجانی ).
ترجمه مقاله