ترجمه مقاله

تخالج

لغت‌نامه دهخدا

تخالج . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) وسواس در دل آمدن . (غیاث اللغات ). خلیدن چیزی در دل . (منتهی الارب ). خلیدن : تخالج فی صدری ؛ خلید در دل من . (ناظم الاطباء). شک کردن در چیزی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || تجاذب شوق یا اندوه کسی را. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله