ترجمه مقاله

تختیم

لغت‌نامه دهخدا

تختیم . [ ت َ ] (ع مص ) نیک مُهر کردن ، شدد للمبالغة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ختم . ختام . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رجوع به ختم و ختام شود. || انگشتری در انگشت کردن . (از متن اللغه ) (از المنجد). || تختیم کتاب ؛ به پایان رسانیدن آن . (از متن اللغه ).
ترجمه مقاله