ترجمه مقاله

تخت طاقدیسی

لغت‌نامه دهخدا

تخت طاقدیسی . [ ت َ ت ِ ] (اِخ ) تختی بوده است چندطبقه که صور جمیع بروج و کواکب را بر آن نقش نموده بوده اند و آن از فریدون به خسرو پرویز رسیده بود. گویند تمام عساکر خسرو در طبقات آن جا می شده اند. (برهان ). || نام لحن پنجم است از سی لحن باربد. (برهان ) :
چو تخت طاقدیسی ساز کردی
بهشت از طاقها در باز کردی .

(از آنندراج ).


|| (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام نوایی هم هست از موسیقی . (برهان ). نام نوایی و لحنی . (شرفنامه ٔ منیری ). به همه ٔ معانی رجوع به تخت طاقدیس شود.
ترجمه مقاله