ترجمه مقاله

تخدد

لغت‌نامه دهخدا

تخدد. [ ت َ خ َدْ دُ ] (ع مص ) تخدد لحم ؛ تخدیدآن . (منتهی الارب ). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن . (منتهی الارب ). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام . (آنندراج ). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت . (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن . (ناظم الاطباء). || فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری . || پراکنده شدن قوم . (اقرب الموارد) (المنجد).
ترجمه مقاله