ترجمه مقاله

تخلف

لغت‌نامه دهخدا

تخلف . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) واپس ایستادن . (زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). بازایستادن . (زوزنی ). سپس ماندن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درعقب ماندگی و درنگی و توقف . (ناظم الاطباء). تأخر. (اقرب الموارد) (المنجد). بازپس ایستادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سپس ماندن ازکسی و واپس ایستادن . (آنندراج ). || خلف وخلاف وعده و عهد و پیمان کردن . (از ناظم الاطباء). خلاف کردن در وعده . (غیاث اللغات ) : و گرد تخلف و تقاعد برآمد. (کلیله و دمنه ). || واگذاشتن قوم را و گذشتن از آنان . (ذیل اقرب الموارد).
- تخلف علت از معلول محال است ؛ قاعده ٔ فلسفی است که گوید معلول همیشه متلازم با علت است . (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 542).
ترجمه مقاله