ترجمه مقاله

تخلق

لغت‌نامه دهخدا

تخلق . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) دروغ فرابافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دروغ گفتن . (زوزنی ). بربافتن دروغ را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خَلوق بر خویشتن کردن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خود را به خلوق خوشبوی گردانیدن . (اقرب الموارد) (از المنجد). || خوی کسی گرفتن . (منتهی الارب ). خلق گرفتن و خو کردن و خوش خو شدن . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). تخلق به اخلاق دیگری ؛ تکلف در آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خویی به خود گرفتن که فطری نباشد و به تکلف خود را بر آن دارد. (از اقرب الموارد) (از المنجد): لیس التخلق بالاخلاق کالخلق . لاتتخلق باخلاق السفیه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله