ترجمه مقاله

تخلیف

لغت‌نامه دهخدا

تخلیف . [ ت َ ] (ع مص ) واپس گذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بازپس گذاشتن . (دهار). سپس انداختن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). حدیث : حتی ان الطائر لیمر بجنباتهم فمایخلفهم ؛ ای یتقدم علیهم و یترکهم وراءَه . (اقرب الموارد). || گذاشتن اثقال را پس پشت . (منتهی الارب ). گذاشتن بارهای خود را پس پشت . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || یک خِلْف ببستن . (تاج المصادر بیهقی ). بستن یک سر پستان ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خلیفه گردانیدن کسی را بجای خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلیفه گردانیدن کسی را. (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد).
ترجمه مقاله