ترجمه مقاله

تخمة

لغت‌نامه دهخدا

تخمة. [ ت ُ خ َ م َ / ت ُ م َ ] (ع اِ) ناگوارد. (دهار) (منتهی الارب )(زمخشری ). ناگوار. (صحاح الفرس ) (ربنجنی ) (زمخشری ).ناگواره . (زمخشری ). در عربی بمعنی بدهضمی طعام که از ابتلای معده پیدا شود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ناگواری و ناگوار شدن طعام و در شعر حرف ثانی که خای معجمه است ساکن هم می آید. (آنندراج ). ناگوارد و فساد غذا در معده که خلاشمه نیز گویند. (ناظم الاطباء). ثقل غذا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ج ، تُخَم ،تُخَمات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بضم تاء دونقطه در بالا و خاء منقوطه ٔ مفتوحه ، ناگوار شدن طعام و جز آن . و در اصل وخمة بوده و آنرا قلب به تا کرده اند و آن در اصطلاح پزشکان عبارتست از تباه شدن خوراک در معده و استحاله ٔ خوراک به کیفیتی غیرصالحه . کما فی بحرالجواهر. (کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تخمه شود.
ترجمه مقاله