ترجمه مقاله

تخویص

لغت‌نامه دهخدا

تخویص . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) آغاز کردن به اکرام کریمان ، بعد از آن به اکرام لئیمان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || هویدا شدن پیری در کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || فراگرفتن چیزی اگرچه اندک باشد. (تاج المصادر بیهقی ). گرفتن عطیه ٔ کسی اگرچه قلیل باشد. || آراستن تاج به صفحه های زر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد):مَثَل ُ المراءة الصالحة مَثَل ُ التاج المخَوَّص بالذهب . (اقرب الموارد). || جدا ساختن گزیده از مواشی و روان ساختن بسوی آب و حبس کردن جِلاد و شِرار از آنان . (از اقرب الموارد). رجوع به تخوص شود.
ترجمه مقاله