ترجمه مقاله

تدالح

لغت‌نامه دهخدا

تدالح . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) چیزی بهم به چوبی برداشتن . (زوزنی ). برداشتن چیزی را بر چوب میان خود. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). برداشتن دو تن چیزی را بر چوبی . (اقرب الموارد) (از المنجد). حدیث : ان سلمان و اباالدرداء اشتریا لحماً فتدالحاه بینهما علی عود؛ ای طرحاه علی عود و احتملاه آخذین بطرفیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تدالح عِکْم ؛ داخل کردن چوب در گوشه ٔ جوال و گرفتن طرفین چوب و حمل کردن آن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله