ترجمه مقاله

تدلیص

لغت‌نامه دهخدا

تدلیص . [ ت َ ] (ع مص ) نرم و تابان گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تملیس و تفریق چیزی . (اقرب الموارد). تملیس چیزی . (المنجد): دلص السیل الحجر؛ اذا ملسه ، کقوله صفاً دلصته السیل اخلق . (اقرب الموارد). || نرم گردانیدن زره . (المنجد) (اقرب الموارد). نرم و تابان گردانیدن زره . (متن اللغه ). درفشان گردانیدن زره . (زوزنی ). درخشان و مذهب ساختن زره . (از متن اللغه ). || برکندن موی پیشانی . (اقرب الموارد) (المنجد). || گاییدن بیرون کُس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاییدن بیرون کُس و درمالی کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله