ترجمه مقاله

تراد

لغت‌نامه دهخدا

تراد. [ ت َ رادد ] (ع مص ) از یکدیگر ردکردن . (آنندراج ). فسخ معاهده کردن و بر هم زدن معاهده . (ناظم الاطباء). فسخ کردن بیعی با رضایت طرفین . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نزاع کردن و مجادله کردن . (ناظم الاطباء). شکوخیدن زبان در جواب . (اقرب الموارد). || بازگشتن آب از مجرای خود به حاجزی . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله