ترجمه مقاله

تراز کردن

لغت‌نامه دهخدا

تراز کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار و مستوی کردن چیزی . || قرار دادن تراز در آخر حساب . بالانسه . (فرهنگستان ). معادل کردن دو ستون دخل و خرج در دفاتر حساب ، اعم از دفاتر بانکی یا بازرگانی . || نقش و نگار کردن :
گهی ز میغ زند بر مه دوهفته رقم
گهی ز مشک کند بر گل بنفشه تراز.

قطران (از انجمن آرا).


ترجمه مقاله