تراش زدن
لغتنامه دهخدا
تراش زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تراشیدن و ستردن موی . (آنندراج ) :
خط را زدی تراش و جهان در ندامت است
مصحف سپید گشت نشان قیامت است .
خط را زدی تراش و جهان در ندامت است
مصحف سپید گشت نشان قیامت است .
عبدالرزاق فیاض (از آنندراج ).