ترجمه مقاله

تراقی

لغت‌نامه دهخدا

تراقی . [ ت َ ] (اِ صوت ) صدای برخورددو چیز و یا شکستن چیزی سخت : آورده اند که روزی جبرئیل بخدمت مصطفی آمد و این آیه را آورد و قوله تعالی : فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات . زمین بجنبید وکوهها بلرزید و تراقی برآمد چنانکه رنگ از روی حضرت پرید. (قصص ص 7). حق تعالی یک ذره تجلی بکوه افکند، تراقی صدایی از کوه برآمد و ذره ذره شد. (قصص ص 111).
ترجمه مقاله