ترجمه مقاله

تربب

لغت‌نامه دهخدا

تربب . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) پروردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ): تربب کودک ؛ پرورد کردن او را تا بالغ شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || فا هم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). گرد آمدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گرد آمدن قوم . (المنجد). || خواهانی چیزی نمودن : تربب الارض َ؛ یعنی دعوی کرد که او مالک آنست ، و کذا تربب العبد و نحوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به ارتباب شود.
ترجمه مقاله