ترجمه مقاله

ترجیب

لغت‌نامه دهخدا

ترجیب . [ ت َ ] (ع مص ) بزرگ داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بزرگ و باشکوه داشتن کسی را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). تعظیم . (غیاث اللغات ). بزرگ داشتن و شکوه داشتن . (آنندراج ). || چیزی فرا زیر درخت نهادن تا نشکند از بسیاری ِ بار. (تاج المصادر بیهقی ). ستون نهادن درخت پربار را، و گاه باشد که بر آن دیواری بنا نمایندتا بر آن دیوار اعتماد نماید و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنا کردن دکان و دیوار یا ستون نهادن زیر درخت پربار تا نیفتد و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است . (آنندراج ). ساختن دکانی در زیر نخلة تا بر آن اعتماد نماید از جهت ضعف . (از اقرب الموارد) (از المنجد). منه المثل : انا جذیلها المحکک و عذیقها المرجب ؛ یعنی من رجبة ایشانم که بعقل و فکر من تقویت حاصل می نمایند و از مکروهات نجات می یابند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خوشه های خرمابن را یا شاخه های وی به برگهای آن بستن تا باد خوشه ها را نریزاند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || در حوالی خرمابن خار نهادن تا دست کسی بدان نرسد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از المنجد). || شاخه های انگور را برابر و هموار کرده بجای آن گذاشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ترجیب العتیرة؛ ذبح کردن قربان است در ماه رجب . (منتهی الارب ). کشتن قربانی در ماه رجب . (آنندراج ) (از المنجد). ذبح کردن گوسفند قربانی در ماه رجب که در جاهلیت معمول بود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله