ترجمه مقاله

ترجیعبند

لغت‌نامه دهخدا

ترجیعبند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) معنی این در لغت برگردانیدن بند است و در اصطلاح آن که شاعر چند بند در بحر موافق و بقوافی مختلف تصنیف نماید و بعد هر بند، یک بیت معینی را که متفق الوزن و مختلف بقوافی هر دو بند باشد باربار بیارد بشرطی که آن بیت ِ مکرر بمضمون بیت آخر هر بند مربوط باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پارسی نغمت گردانیدن است ، و شعرا ترجیع شعری را گویند که خانه خانه بود و هر خانه ای پنج بیت یا زیادت ده بیت و قافیت هر خانه مخالف قافیه ٔ خانه ٔ دیگر بود و هر خانه ای که تمام شود بیتی بیگانه بیارند آنگاه بخانه ٔ دیگر شوند، و این بیت بیگانه را ترجیع خوانند و این بیت بیگانه بر سه نوع بود بعینه که در آخر خانه همان را بازآرند یا بیت های مختلف بود هر یکی بر قافیتی خاص یابیتهائی بود بر یک قافیت بعدد ابیات خانه ٔ ترجیع چنانکه چون این ابیات را جمع کنند خانه ای دیگر گردد. (حدایق السحر فی دقایق الشعر ص 85). شمس قیس رازی آرد:ترجیع آنست که قصیده را بر چند قطعه تقسیم کنند، همه در وزن متفق و در قوافی مختلف و شعرا هر قطعه را از آن خانه ای خوانند آنگه فاصله ٔ میان دو خانه بیتی مفرد سازد و آن بیت را ترجیعبند خوانند پس اگر خواهد همان بیت را ترجیعبند همه ٔ خانه ها سازد و در آخر هر قطعه و اول مابعد آن بنویسد و اگر خواهد هر خانه را ترجیعبندی علیحده گوید و اگر خواهد ترجیعبندها بر یک قافیت [بنا] نهد تا قطعه ای مفرد باشد، و جمال الدین محمد عبدالرزاق را در نعت پیغامبر صلوات اﷲ علیه و آله قصیده ای ترجیع هست و الحق سخت نیکو آمده است و بیشتر ابیات آن لفظاً و معناً عذب و مطبوع افتاده ...
ای ازبر سدره شاهراهت
وی قبه ٔ عرش تکیه گاهت
ای طاق نهم رواق بالا
بشکسته ز گوشه ٔ کلاهت
هم عقل دویده در رکابت
هم شرع خزیده درپناهت
این چرخ کبود ژنده دلقی
در گردن پیر خانقاهت
مه طاسک گردن سمندت
شب طره ٔ پرچم سپاهت
چرخ ارچه رفیع، خاک پایت
عقل ارچه بزرگ ، طفل راهت
جبریل مقیم آستانت
وَافلاک حریم بارگاهت
خورده ست قَدَر، ز روی تعظیم
سوگند بروی همچو ماهت
ایزد که رقیب جان خرد کرد
نام تو ردیف نام خود کرد.

#


ای نام تو دستگیر آدم
وی خُلق تو پایمرد عالم
فراش درت کلیم عمران
چاوش رهت مسیح مریم
از نام محمد است میمی
حلقه شده این بلند طارم
تو در عدم وگرفته قدرت
اقطاع وجود زیر خاتم
در خدمتت انبیا مشرف
وز حرمتت آدمی مکرم
از سعی مبارک تو رفته
هم با سر حرفه ٔ خود آدم
نابوده بوقت خلوت تو
نه عرش و نه جبرئیل محرم
نایافته عز التفاتی
پیش تو زمین و آسمان هم
کونین نواله ای ز جودت
افلاک طفیلی وجودت .

(از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ دانشگاه صص 295-296).


و رجوع به نفائس الفنون ص 49 و مرآت الخیال ص 110 و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
ترجمه مقاله