ترجمه مقاله

ترصیف

لغت‌نامه دهخدا

ترصیف . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ رصف . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بخوبی بهم ملصق کردن سنگها را در سنگفرش . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح علم خط)آن است که نسبت هر حرفی را با حرف دیگر در وضع رعایت کنند. (نفایس الفنون ). || بستن پی نازک به اطراف سر تیر. (ناظم الاطباء). رجوع به رصف شود.
ترجمه مقاله