ترجمه مقاله

ترقیص

لغت‌نامه دهخدا

ترقیص . [ ت َ ] (ع مص ) برجهانیدن مادر کودک را و جز آن . (زوزنی ). برجهانیدن و ببازی داشتن کودک را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). برجهانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). || برقص واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نزد متأخران از قاریان ، قصد سکوت است بر سکون و سپس اعراض از آن با حرکت دادن حرف به شتاب ، و آن منهی عنه است زیرا از بدعتهایی است که قاریان نهاده اند، چنانکه در دقائق المحکمةو اتقان بیان شده است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله