ترجمه مقاله

ترمه

لغت‌نامه دهخدا

ترمه . [ ت َ / ت ُ م ِ ] (اِ) نمد زین را گویند که تکلتو باشد. (برهان ). دو پاره نمد باشد که در زیر زین بدوزند و آنرا ادرم و ادرمه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). تکلتو که نمد زین باشد.(ناظم الاطباء). دوپاره نمد که در زیر زین دوزند و صحیح آترمه است مرادف آدرمه . (فرهنگ رشیدی ). رشیدی این لفظ را غلط گفته و صحیح آترمه بمعنی ادرمه دانسته شاید مقصودش این است ت که لفظ مذکور لغت علیحده ای نیست بلکه مخفف آترمه است ... (فرهنگ نظام ) :
زیر باترمه نگه کن چو خُوهی گشت سوار
تا نیفتی چو شوی حمله برو حمله پذیر.

سوزنی (از فرهنگ جهانگیری و انجمن آرا).


|| ترب را هم گفته اند که از بقول است . (برهان ). ترب . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله